شعر بهار از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: مناسبتی
باب میکنم
ستاره را
به یمن بهاری پر بار
بر سفره ای
به شوق سبزینه گی
و می زدایمش
از تصویر مبهم زنی
شعر بهار از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: مناسبتی
باب میکنم
ستاره را
به یمن بهاری پر بار
بر سفره ای
به شوق سبزینه گی
و می زدایمش
از تصویر مبهم زنی
مجموعه اشعار چشم به راه از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: عاشقانه
مینشینم این بهاران را به راهت در غمی
نیست حتی یک خبر از سوی تو حتی کمی
خاطرات این حیاط خانه لبریز تو شد
رفته ای و مانده ام در بغض این بی همدمی
شعر غوغا از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: عاشقانه
ای تو تالیف هزاران واژه ی شاعر پرست
رونمایی میکنی و شعر غوغا کرده است
انجمن با یک نگه تصنیف می سازد تو را
صد قلم در راه وصفت بی گمان باید شکست
عاشقی در ذهن خود تندیس می سازد ز تو
شعر عاشقانه ی شب های خماری از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: شعر عاشقانه
از بخت من خانه خراب متواری
تقدیر به دل حکم که باید بسپاری
هی ناله و فریاد و دعایی که شوم عفو
جنبیدم و حاصل نشدو رفت قراری
او از منِ من ،تن به طلب بود و ولی من
دلداده ی تب کرده ی شبهای خماری
دکلمه ی شعر باران از نگار هادی
باز باران میزند در کوچه های این حوالی
بوی نم از گیسوانم می کشد بیرون اهالی
باز می پیچد به گوش مردمان شهر، این زن
قهقهه سر داده در آغوش معشوق خیالی
ابر باران زا شدم از شوق اشکی در هوایت
شعر تردید / تردید سر به عصیان میگذارد
دسته بندی: اجتماعی
تردید
سر به عصیان میگذارد
و
در بیکران قلمرو اش
شکنجه می دهد
روح جا خوش کرده
در لطافت ناپایدار عاطفه را
خوره ی بدبینی
هجوم درد می آورد
به نوباوه گی احساس
که هنوز
راه رفتن را
از پس در دل نشستن
شعر ویرانگری / آغاز میشود از سکانسی که....
دسته بندی: عاشقانه
آغاز میشود
از سکانسی که پلکها
آرام آرام پرده
بالا میبرند،
روز
شعر عاشقانه ی روزگار از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
خدایا عاشقش کن تا بفهمد روزگارم را
بفهمد اضطراب و گریه ی بی اختیارم را
همین آهم کفایت می کند یارب مقدر کن
برایش روزهای رنج و درد و انتظارم را
شعر عاشقانه ی عشق اهورایی از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عارفانه
انگیزه ی یک عشق اهورایی من باش
پیغمبر این میل صفورایی من باش
چون کعبه ی آمال شدی مُحرم رویت
منزلگه آرام سمیرایی من باش
شعر چشم انتظاری از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
بیا امشب رها کن اصل خود ،عالی تباری را
بغل کن این منِ سرشار ِ از بی بندوباری را
بخواهی تا ابد در حلقه ی دستان تو مستم
که تا با تو بسازم خاطرات ماندگاری را