شعر عاشقانه ی شب های خماری از ستاره فرخی نژاد

دسته بندی: شعر عاشقانه

از بخت من خانه خراب متواری

تقدیر به دل حکم که باید بسپاری

هی ناله و فریاد و دعایی که شوم عفو

جنبیدم و حاصل نشدو رفت قراری

او از منِ من ،تن به طلب بود و ولی من

دلداده ی تب کرده ی شبهای خماری

افسوس که بیهوده رقم خورد و چنین بست

شرطی که مرا باخت سر میز قماری

در دام هوس تشنه ی یک جرعه محبت

صیدم که گشودن نشود راه فراری

پس مانده ی یک عشق جنون خیز شرربار

از روز و شبم درد، در آورده دماری

وقتی که هوا هست و نفس تنگ ،عذاب است

فرقی چه کند سوز خزان یا که بهاری

شعر شب های خماری / از بخت من خانه خراب متواری

شعر مرتبط با این شعر: شعر جهان اتاقم / جهان اتاقم در قطور پرده ای

شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.


شب های خماری
shabhayekhomari.pdf
اسم فایل:
شعر شب های خماری
عنوان:
امتیاز:
تاریخ انتشار در سایت:
لینک کوتاه به مطلب:
تمامی هوده(=حق) های این سایت مربوط به shaere.ir بوده و نسخه برداری منوط به ذکر نام شاعر است.