شعر عاشقانه ی کمی آرام تر باران
شعر عاشقانه ی کمی آرام تر باران
َشعر عاشقانه ی پنجره از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
روزی
مثل
تابلویی گرانبها
قابت گرفتم
در چارچوب پنجره
به سرقت رفته ای
چون
مونالیزا
شعر عاشقانه ی آه و فغان از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
کبک شو تا که در این معرکه افشا نشوی
دیگر از جاذبه ی چشم من اغوا نشوی
مصلحت نیست تو را مرد بنامند عوام
سعی کن تا که در این نام هویدا نشوی
ای شرر بارترین حادثه در زندگیم
پس بکش پاکه در این مهلکه رسوا نشوی
دور شو از منو از حال خرابم که دریغ
سوژه ی شاعر پر شورو تمنا نشوی
شعر عاشقانه ی شب بخیر از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
شب بخیر ای که از احوال دلت با خبرم
من همان عاشق دیوانه ی شوریده سرم
کوچه ها ی شب دل پر شده از خاطر تو
گرچه از دیدن رویت حذر اندر حذرم
به زلیخایی اگر شهره ی این شهر شدم
شعر اجتماعی قتل سپید از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:اجتماعی
واژه ی
از مَرکب افتاده را
از
اصل میرانند
و
راکبینِ
غزل به دوش
به زیرِ یالِ بی مهری
به خون میکشانند
خشمِ آیه نشده را
حکم برائت شعر
شعر عاشقانه ی دلت را بردار از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
بتان
معرکه گرفته اند
در فراموشیِ ایمان
و
سنگها
دلِ هیچ
شیطانی را
نمی رنجانند
هوا پس است
شعر عاشقانه ی حس و حال از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
دیگر برای شعر گفتن حس و حالی نیست
تا پر گشودن در خیالت دست و بالی نیست
این شاعر آواره ی دلخسته را حتــــــــــــــــی
در وصف تو تک مصرعی هم... احتمالی نیست !!
یادگاری از تو دارم در شبی بارانی و
خاطراتِ آتشینی از تبی آبانی و
دست در دست هم و دزدیده روی گونه ماند
لذت شیرینی تک بوسه ای پنهانی و
شره ای از رد باران بر تن عریان ما
موج گیسویم به خواهشهای تو طوفانی و
آسمان و رعد و رسوا گشتن آغوش ما
دسته بندی:عاشقانه
باید کمی امشب مجال گفتگو باشد
با او که احوال دلم را پرس و جو باشد
باید یکی پیدا شود مرهم شود زخمم
در بین این اغراقها، آیینه خو باشد
امشب دلم را مژدگانی آورد با خود
برچیند این پیشینه را و پیش رو باشد
شعر اجتماعی نفس مرگ از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:اجتماعی
گور کنان
پیشه کرده اند
پیشوازِ مردگی را
بر زندگان
و نبض قبرها
میتپد
در دیدگانِ
بی تطهیرِ عدالت
مردگان