شعر اجتماعی درد از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: اجتماعی
درد جان دارد
خودم دیدم
جان دارد
گاه در
قرصهای بی درمانی
در صعب العلاجی مزمن
بلعیده می شود
گاه در پاره گی
لباسهای کودکی ژنده پوش
از تیر چراغ برق بالا میرود
و گنجشکها را فراری میدهد
شعر اجتماعی درد از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: اجتماعی
درد جان دارد
خودم دیدم
جان دارد
گاه در
قرصهای بی درمانی
در صعب العلاجی مزمن
بلعیده می شود
گاه در پاره گی
لباسهای کودکی ژنده پوش
از تیر چراغ برق بالا میرود
و گنجشکها را فراری میدهد
شعر اجتماعی سارقین / واهمه ای ندارم از سارقین
دسته بندی: اجتماعی
واهمه ای ندارم
از
سارقین گردنه های
نفس گیر زندگی
تیغ از رو میزنندو
مال می برند
و
احساس نمی درند
شعر عاشقانه ی سپیدا غزل از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: عاشقانه
او غزل می خواهد و من هم سپیدی دلنشین
قافیه می چینم و او هم رها از قاف و سین
تا برایش دلبری ها می کنم در هر هجا
می برد با واژه هایی از سرم معیار دین
در شبانگاهی که از دیوان لبالب می شود
میزند آرایه ای در شور دل با واج شین
هر غزل رونق شود در محفل مهتابی و
شعر نیمایی شود مسند نشینی در زمین
شعر مناسبتی شمیم کاه گل از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی : مناسبتی
از مراتع بهار
سرازیر میشوند
گله ها
چونان مهره های
سفید و سیاه
با کاکل های پرمنگناتی
و نشخواری دلپذیر
در آوای زنگوله ها
ادغام می کند
نسیان دیدگانی