شعر دلیران ری از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: عارفانه
آن که هر قافیه ام راوی چشمان وی است
عشق شیرین من از مُلک دلیران ری است
شده ام مست از آن رایحه ی تربت دوست
هوسم دلزده از وسوسه ی هر چه می است
گرچه او زاده ی شهریست که شد قبله ی دل
موطن دیگرش این قلب و رگ و جان و پی است
برده ام شکوه ی خود را بَر ِ آن شاه عظیم
که به ایوب دلم مژده ی دیدار ، کی است!!
ساز پر شور حضورش نشده کوک به بخت
قسمتم سوز غریبانه ای از ساز نی است
آمده فصل بهار و همه جا خرم و شاد
دل من زخمی و ویران شده ی ماه دی است
شعر دلیران ری / آن که هر قافیه ام راوی چشمان وی است
شعر مرتبط با این شعر:شعر عارفانه ی مکبر از ستاره فرخی نژاد
شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.
