شعر عاشقانه ی تیغ مژگان از ستاره فرخی نژاد

دسته بندی: عاشقانه

تفال میزنی دیوان حافظ را ،چه اصراری ست؟

که چشمانت خودش گویاترین فنجان قاجاری ست

نگاهم میکنی عشقی هویدا میشود در دل

و تقدیری جز این در اخترم بیهوده پنداری ست

برایت آب دادن تیغ مژگان را چه حاصل داشت

که با چنگیز اخمت در دلم خود جنگ تاتاری ست

شراب کهنه لازم نیست تا مستی میسر شد

به اندک جرعه ای ازقهوه چشمت، چه اَسراری ست؟!

تو را دیوانه ام ؟ عاشق ؟ و یا مستم ؟ نمی دانم

نکش آتش درونم این جنونی را که ادواری ست

به افیون حضورت کرده ام عادت چه می دانی ؟

که جز توهرکسی دردیده ام توتون خوانساری ست

فرو پاشیده ارگ ِ تن به خاکستر نشینم من

بیا خوبم که کم کم موقع آوار برداری ست

شعر عاشقانه ی تیغ مژگان / تفال میزنی دیوان حافظ را ،چه اصراری ست؟

شعر مرتبط با این شعر: شعر عاشقانه ی عزیز روز های رفته از ستاره فرخی نژاد

شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.


شعر تیغ مژگان
tighemoghgan.pdf
اسم فایل:
شعر تیغ مژگان
عنوان:
امتیاز:
تاریخ انتشار در سایت:
لینک کوتاه به مطلب:
تمامی هوده(=حق) های این سایت مربوط به shaere.ir بوده و نسخه برداری منوط به ذکر نام شاعر است.