شعر عزیز روز های رفته از ستاره فرخی نژاد

دسته بندی: عاشقانه

عزیز روزهای رفته ام، حرفی به دل داری؟

بگو بر دشت سرخ سینه ام غم را نمی کاری

دلی که پای عشقت مانده در دنیای پر تردید

غرورت را نکن حایل بگو که دوستش داری

خیالت می کِشد در آسمان هر شبم چشمی

و دلخوش میشوم شاید تو هم از عشق بیداری

گل خوشبوی من ،عطرت،هوارا میکند مست و

نباید سهم من باشد که در قلبم رود خاری

به روزم آفتابی و طلوعت می کند آغاز

درونم التهاب سرکش این میل تکراری

زلیخایی ترین احساس من دائم خریدار است

تو را یوسف ترین زیبای این آشفته بازاری

شبانگاهان میان بسترت خالی نما جایم

ستاره، ماه می خواهد، تو ماهم می شوی؟ آری ؟

شعر عاشقانه ی عزیز روز های رفته از ستاره فرخی نژاد

شعر مرتبط با این شعر: مجموعه اشعار عاشقانه ی چتر خیس

شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.


عزیز روز های رفته
azizeroozhayeazdastrafte.pdf
اسم فایل:
شعر عزیز روز های رفته
عنوان:
امتیاز:
تاریخ انتشار در سایت:
لینک کوتاه به مطلب:
تمامی هوده(=حق) های این سایت مربوط به shaere.ir بوده و نسخه برداری منوط به ذکر نام شاعر است.