جدا شدیم
در نقطه ای از زمین
جایی که
زندگی فنا می شد
و ما
از عقوبت فانی
به جاودانگی اصالتمان
باز می گشتیم
ماه می شدی
خاک می شدم
وقتی
میلیونها سال
انتظار می کشیدم
تا فسیل ها را
به عینک باستان شناسان بسپارم
جدا شدیم
در نقطه ای از زمین
جایی که
زندگی فنا می شد
و ما
از عقوبت فانی
به جاودانگی اصالتمان
باز می گشتیم
ماه می شدی
خاک می شدم
وقتی
میلیونها سال
انتظار می کشیدم
تا فسیل ها را
به عینک باستان شناسان بسپارم
شعر عاشقانه ی ماه جهان از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی: عاشقانه
امشبی را با من ای ماه جهانم سر کن و
حلقه ای از نور خود بر گردن اختر کن و
تا به سویت اوج گیرم بال پروازی بده
با سخاوت پیکرم را جامه ای از پر کن و
اشتیاق بودنت جان میدهد در لحظه ها
اشک شادی را روان و دیده ام را تر کن و
بوی عطرت را بیفشان در هوای خانه ام
گوشه چشمی بر من و این خالی بستر کن و
شاعرم در وصف چشمت بیت بیتم محض تو