شعر عاشقانه ی باران از ستاره فرخی نژاد

دسته بندی:عاشقانه

باز باران میزند در کوچه های این حوالی

بوی نم از گیسوانم می کشد بیرون اهالی

باز می پیچد به گوش مردمان شهر، این زن

قهقهه سر داده در آغوش معشوق خیالی

ابر باران زا شدم از شوق اشکی در هوایت

خوب من باید بیایی در قراری احتمالی

قطره های تند باران می خورد بر من دمادم

مهربانم کو که باشد بر تنم تنپوش و شالی

در دلم تب دارم امشب اوج شورو اشتیاقم

بین ما باید بیفتد اتفاقات محالی

کاش میشد ابرها را قاصدی باشم به کویت

شاید این باران دهد بر آرزوهایم مجالی

کیست پندارد که این دیوانه ی تنهای سرکش

از تو دارد خاطرات ساحل خیس شمالی

شعر باران از ستاره فرخی نژاد / باز باران میزند در کوچه های این حوالی

شعر مرتبط با این شعر:اشعار مرتبط با برف / به یاد آور زمانی که قراری در زمستان بود

شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.


باران
baran1.pdf
اسم فایل:
شعر باران
عنوان:
امتیاز:
تاریخ انتشار در سایت:
لینک کوتاه به مطلب:
تمامی هوده(=حق) های این سایت مربوط به shaere.ir بوده و نسخه برداری منوط به ذکر نام شاعر است.