شعر عارفانه ی مناظره با خدا

شعر «مناظره با خدا» از ستاره فرخی نژاد

خدا

شعر «مناظره با خدا» از ستاره فرخی نژاد

دسته بندی:عارفانه

دیشب خدا آمد, کنارم ، گفتگو کردیم

از حال هم, از ناخوشیها, پرسو جو کردیم

تا صبح با هم چای نوشیدیم و گل گفتیم

با هم ,برای خلقتش صد آرزو کردیم

گفتم خدایا, بندگانت سخت بی مهرند

گفتا عوض, ما بندگان را ماهرو کردیم

گفتم چه آسان میدهند برباد یکدیگر

گفتا که آنان را به جد بی آبرو کردیم

گفتم , دلم از مردمانت گاه میگیرد

گفتا دلت را ای بشر, ما چاره جو کردیم

گفتم که من مینالم از این بخت واین اقبال

گفتا گهی ما طالعت را زیرو رو کردیم

گفتم نجاتم میدهی از غصه و حرمان

گفتا صدایم کن ,که ما با ناله خو کردیم

گفتم چه راه چاره ای بر حال ویرانم

گفتا که دل آسوده کن، ما جستجو کردیم

شعر مرتبط با این شعر : شعر عارفانه با نام «همه تو» از ستاره فرخی نژاد