شعر تنهایی از ستاره فرخی نژاد

دسته بندی:عاشقانه

لنگر
کشیده میشود
از اسکله ی
پر ازدحام آغوشهای
خداحافظی...

روی عرشه
ایستاده ایم
و
میلرزاند
دستم را
اشکهای پنهانی
از شانه های مردانه ات...

با تو
در اقیانوس
جاری میشوم
و غم پنهان ناچاریِ تو
دلم را به درد می آورد...

من که با تو
رهسپارم
پس
آن زنی که
روی اسکله
برایت دست تکان میدهد
کیست؟
او که میگرید
و بیقراری میکند...
چقدر شبیه من است
آن زن.....

شعر مرتبط با این شعر:شعر عاشقانه ی «دلتنگی» از ستاره فرخی نژاد

شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.