شعر عاشقانه ی نپرس از ستاره فرخی نژاد
شعر عاشقانه
خسته ام از تو و از حال خرابی که نپرس
مانده ام در پس رویای بر آبی که نپرس
بعدِ از هر چه دویدن پی بیراهه ی عشق
تشنگی ماند و فریبای سرابی که نپرس
دل آسوده به ویرانگی افتاد و نبود
قسمتم جز ستم داغ عذابی که نپرس
پی جویندگی افتادم و یابنده نشد