شعر عاشقانه ی کوچه ی احساس از ستاره فرخی نژاد
شعر عاشقانه
نبض می گیرد فصل
با تلنگر سرانگشتانت
بر قاصدکی که
پاییز را شکوفا می کند
شعر عاشقانه
نبض می گیرد فصل
با تلنگر سرانگشتانت
بر قاصدکی که
پاییز را شکوفا می کند
شعر عاشقانه
ذوق زده می شد
پاییز
زیر پوست ما
و
قدم میزد
هر نفس
شانه به شانه مهر را
پنجه می سایید
عشق
درز انگشتانمان را
در فشردنی
که آه می کشید غبطه
در نگاه رهگذران
و زمان
ماراتن حسد را سوت میزد
بال به نهر می سپرد
قاصدک
در خطری
تا قربانی کند خود را
شعر کیستم من با موضوع اجتماعی
کیستم من ؟؟
شبح سرگردان هویتی
وامانده از خویش
و رانده ی اعصاری
که مردان آبادی اش
تاریخ را
چپق چاق می کنند
و زنانش
تشت های مسی را
کنار قنات آرزو
چرکابه چنگ می زنند